
آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام در نشست اساتید درس خارج حوزه علمیه خراسان با تشکر از اهتمام مدیریت حوزه علمیه خراسان و مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام در توجه به آرا و مبانی امام خمینی رحمة الله علیه و ابتکارات علمی ایشان، به بیان اهمیت نظریه خطابات قانونی و تأثیر آن در فقه و اصول پرداخت و با اشاره به نظریه خطابات قانونی امام خمینی گفت: این نظریه پیش از امام سابقه نداشته و ایشان با ابداع این نظریه توانست تحولی اساسی در فقه ایجاد کند.
امام خمینی یکی از برجستگان عرصههای مختلف علوم اسلامی بود. ایشان نه تنها در فقه و اصول از بزرگان زمان خود به شمار میرفت، بلکه در فلسفه، تفسیر و عرفان نیز جایگاهی رفیع داشت. اساساً ویژگی بارز یک فقیه برجسته، نوآوریها و ابتکارات علمی او است. به عنوان نمونه، اگر بخواهیم دو فقیه را مقایسه کنیم، باید بررسی کنیم که هرکدام چه نوآوریهایی در فقه و اصول ارائه کردهاند.
شیخ انصاری و شهید ثانی هر دو از بزرگان فقه هستند؛ اما شیخ انصاری ابتکاراتی در فقه و اصول ارائه کرد که پیش از او مطرح نشده بود. مثلاً در بحث «منجزیت علم اجمالی» در کتاب رسائل، شیخ انصاری اولین کسی بود که شرط «ابتلای اطراف علم اجمالی» را مطرح کرد. چنین نظریاتی، نشاندهنده عمق اندیشه و توانایی علمی ایشان است. اگر این ابداعات شیخ انصاری جمعآوری شوند، میتوان کتابی مفصل و ارزشمند نگاشت.
امام خمینی نیز با نوآوریهای متعدد خود، تأثیر عمیقی بر فقه و اصول گذاشت. یکی از مهمترین نظریات اصولی ایشان، نظریه «خطابات قانونیه» است. البته هرچند امام را با نظریه «ولایت مطلقه فقیه» یا نظریه «خطابات قانونیه» معرفی میکنند، اما به نظر من نظریهای بالاتر از این دو وجود دارد که امام در کتاب: البیع خود اساساً اسلام را بهعنوان «حکومت» معرفی میکند: الاسلام هو الحکومه.
مفهوم خطابات قانونیه
اما نظریه خطابات قانونیه امام خمینی، ابتکاری است که پیش از ایشان در فقه و اصول سابقه نداشت. برخلاف آنچه برخی مطرح کردهاند که این نظریه در آثار آخوند خراسانی (صاحب کفایه) نیز آمده است،ولی باید گفت قانونی که مرحوم آخوند ذکر کرده با دیدگاه امام کاملاً متفاوت است.
بر اساس این نظریه، خطابات شرعی، برخلاف نظر رایج در گذشته، خطابات شخصی نیستند. خطابات شخصی بهمعنای خطابهایی است که متوجه افراد معین یا گروهی خاص است و در آن شرایط مخاطب، از جمله قدرت، عقل، و علم، در نظر گرفته میشود. این نوع خطابات، به تحریک و بعث مخاطب منجر میشود. اما امام خمینی میفرماید خطابات شرعی، خطاباتی قانونیهستند؛ یعنی شارع مقدس این خطابات را بهعنوان قوانینی عام و ثابت برای شریعت قرار داده است، بیآنکه شرایط و خصوصیات افراد معین را در نظر بگیرد.
در خطابات قانونی، شارع خطاب را بهعنوان قانون برای همه انسانها در همه زمانها و مکانها وضع نموده است. بر خلاف کسانی که خطابات آیاتی چون «یا أیها الذین آمنوا» یا «یا أیها الناس» را شامل مؤمنان و مردم زمان نزول آیه دانسته و حکم کسانی که پس از آن خواهند آمد را تلاش می کنند بهواسطه قاعده اشتراک در تکلیف درست کنند ولی مرحوم امام خمینی میفرماید وقتی خطاب قانونی باشد، نیازی به این تکلفات و اینکه دست به دامن قاعده اشتراک شویم؛ نیست.
تفاوت خطابات قانونی و شخصی
در نظریه خطابات قانونی، علم و قدرت شرط تکلیف نیست. برخلاف خطابات شخصی که مخاطب باید عالم، قادر، و عاقل باشد تا تکلیف متوجه او شود، در خطابات قانونی، تکلیف برای همه انسانها بهطور یکسان وضع شده است. البته ممکن است برخی افراد به دلیل عذرهای خاص، از امتثال تکلیف معاف باشند، اما این به معنای خروج آنها از دایره قانون نیست.
برای مثال، قانونگذار در نظام حقوقی، هنگام وضع قانون، شرایط و توانایی افراد را در نظر نمیگیرد؛ قانون مالیات شامل همه افراد میشود، هرچند ممکن است برخی به دلیل فقر یا ناتوانی از پرداخت مالیات معاف شوند.
پاسخ به شبهات
یکی از فواید نظریه خطابات قانونیه، حل بسیاری از شبهات مطرحشده درباره قوانین اسلامی است. بهعنوان مثال، برخی معتقدند احکامی مانند نصف بودن سهم ارث زنان نسبت به مردان یا معادل بودن شهادت دو زن در برابر شهادت یک مرد، مربوط به شرایط اجتماعی صدر اسلام است و امروز که شرایط عوض شده باید تغییر یابد. اما بر اساس نظریه خطابات قانونی، این احکام به شرایط زمانی و مکانی خاص وابسته نیستند؛ بلکه قوانین ثابت الهی هستند که برای همه زمانها وضع شدهاند.
همچنین ادعای برخی روشنفکران که این احکام را ناعادلانه میدانند، ناشی از درک نادرست آنها از مفهوم قانون است. خداوند، بهعنوان قانونگذار در وضع قوانین، مصالح کلی انسانها را در نظر میگیرد، نه شرایط خاص افراد یا جوامع در زمانهای مختلف.
نتیجهگیری
نظریه خطابات قانونیه امام خمینی، تأثیر شگرفی بر فقه و اصول داشته و بسیاری از مسائل را بازتعریف کرده است. این نظریه، با تبیین ماهیت قوانین الهی بهعنوان قوانین ثابت و عام، شبهات مربوط به انطباق احکام اسلامی با زمان و مکان را پاسخ داده و چارچوبی محکم برای فهم صحیح از شریعت ارائه میدهد.